یارب ایمانی نصیب من نما . قلب من گردد مهیای خدا
تو بیایی اندرون قلب من. تا جدا گردم از این اطوار تن
با تو باشم بی تو مغروق عدم یکبهیک اعضای من پیش تو خم
آنچنان در تو، تو در من، من زتو. تا که خشکد شاخ اهریمن زتو
باورم آید هر آنچه رویداد . ناوکی از آن خم ابروی داد
هرچه آید خوبوبد قطعاً از اوست نیک باشد چون رسد از دست دوست
تا نخواهد او گزندم نیشود. اینچنین اسباب حق چون میشود
::ح.ر::
اللَهُمَّ إنِّى أَسْأَلُکَ إیمَانًا تُبَاشِرُ بِهِ قَلْبِى، وَ یَقِینًا حَتَّى أَعْلَمَ أَنَّهُ لَنْ یُصِیبَنِى إلَّا مَا کَتَبْتَ لِى، وَ رَضِّنِى مِنَ الْعَیْشِ بِمَا قَسَمْتَ لِى؛ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.[مفاتیح الجنان]