غلم

من غلام غلمم و غلم غلام من

غلم

من غلام غلمم و غلم غلام من

ای خدایا درس با ماها چه کرد

ای خدایا درس با ماها چه کرد
هین ز دنیا و ز عقبی کرد، ترد

صد مزخرف اندرون ذهن ما
کرده ما را، یک خل انسان نما

تنقیه کردیم، انتگرال و حد
بهر کشف curve آن سنگ لحد

روند و مشتق را به زور آموختیم
صد کفن از علم بر خود دوختیم

صد مثال سخت را کردیم حل
کس نداده بعد ازآن بر ما محل

تو کجای کار این حل ها بدی؟

گر بدی ای کاش ظاهر می شدی

در جمود درس ها گشتیم گم
نوترونی بودیم در جان اتم

بهر امیدی که شاید یک زمان
یک از این صد درس آید کارمان

نه به دنیا آمد و نه آخرت
گفت کس چند است ای دانا خرت؟

مانده ام اکنون از آن عمری که رفت
درس ما چون آتش و آن عمر نفت

دست من گیر و بکن در خود فنا
کن خرابم، باز گردانم بنا

::ح.ر::



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد